دل سیاهم را
نان خشکی محل هم خریدار نیست
چه رسد به خدا
مسکن همه مسکینان
دار الشفای پنجره فولاد مشهد است
این جا فقیر منم
که به پنجره فولاد
نمی رسم
سیاهی دلم را آنجایی به چشم دیدم
که کلاغ سیاهی
در طواف گنبدتان بود