خوشه

این جا قصه بر عکس است

۱۰ مطلب با موضوع «خط فکری» ثبت شده است

  • ۲
  • ۰

سید.م در وبلاگ فداک مطلبی رو نوشت برای دفع شبهاتی پیرامون بانوان محترم که به خاطر چند مطلب قبل در وبلاگ خود، توهمی پیش اومده بود.

این که مطلب چه بود و چه مضامینی داشت رو کار ندارم، مطلب کاملا مطابق با موازین اسلامی بود و آیات و روایات و عقلی که به فکر حفظ نوع نظام انسانی باشه و به فکر حفظ نظام شیعی باشد، اون رو تأیید می کرد.

نظرات متفاوتی از طرف افراد متفاوت نوشته شد که یا در حمایت بود و یا در اعتراض. یک اعتراض جمعی. بنده هم یکی دو نظر گذاشته بودم که نظر دوم ظاهرا خون برخی از بانوان محترم رو به جوش درآورده بود.

خطاب من به خانم ها نیست. خطاب من به هر مسلمانی است که این مطلب را مطالعه می کند.

بنده در انتهای مطلب نظری گذاشتم با این مضمون که اگر خانم ها واقعا سخن آقا رسول الله و کلام مقام معظم رهبری را قبول دارند، باید به خاطر رضای الهی مانع از کثرت تولد فرزند نشوند. هرچند درد زیادی را باید تحمل کنند، فشار زیادی را باید تحمل کنند. اما خداوندی که عادل است، اجر آن را هم در ازای تولد فرزند پاک شدن مادر قرار داده است. یعنی همان طور که فرزندش پاک و بی گناه دنیا می آید، خودش هم پاک و بی گناه می شود. این ذره از ثوابی است که خداوند برای این امر قرار داده است.

خوشنودی حضرت رسول و مباهات آقا رسول الله به کثرت امت خودشان هم که ذره ای دیگر از اجر و ثوابی است که برای این کثرت زاد و ولد گذاشته شده است. که بارها و بارها وقتی با دوستان این احادیث را مرور می کردیم، همگی غبطه می خوردیم به این همه اجر و ثوابی که برای این عمل قرار داده شده و مردان کاملا از آن محروم اند. ثوابی که مساوی با پیاده روی اربیعین حسینی است تا به کربلا برسیم و بعد فرشته ای خطاب به زائرین بگوید پاک شدی عملت را از سر بگیر.

عزیزی در نظرات وبلاگ بنده با نام "ترجیح میدم گنام باشم" برای بنده نوشت که:

اقای محتر وجناب محترم انگار شما فکر کردین هدف از خلقت خانم ها بچه اوردنه؟

وظیف ی خانوم ها این که تا2لا کمرخم کنند برای اقایون
://
وفقط براشون فرط وفرط بچه بیارن
واقعا خییییلی کوته فکرین 
واقعن
اشاره به کامنتی که در وبلاگ فدک گذاشتین میکنم

بنده عرض می کنم هرگز و هرگز چنین دیدی در بنده وجود نداشته و ندارد که هدف خلقت زن ها بچه آوردن باشد و نوکری مردها را انجام دهند و خیلی از امور دیگر که متأسفانه باید بگویم همه این ها را در جوامع غربی می بینید که "خانوم ها باید تا2لا کمرخم کنند برای اقایون" هرچند در ظاهر نگاه کنید آزادی می بینید، ولی کف روی آب است. زیر این کف ها تماما شهوترانی مردان است و نوکری زن ها. فتأمل
به تعبیر گمنام زن ها فرط و فرط بچه بیاورند ولی نه برای مرد و شوهرشان. برای رضای خدا و ثوابی که هست. اگر بنده هم گفتم که خانمی که نمی تواند بیشتر از یکی دو فرزند بیاورد و واقعا دغدغه حفظ جامعه شیعی از انقراض و پیری نسل دارد، خودش به همسرش پیشنهاد دهد که ازدواج مجددی انجام دهد. شوهر اگر عاقل باشد نگاه به خودش می کند که می تواند با حفظ تساوی بین همسران، همسر دوم بگیرد یا نه.
هدف چیز دیگری است. هدف این است که نظام شیعه حفظ شود. بنده ظاهر قضیه را که فرط و فرط بچه آوردن است "برای شوهر" نگاه نمی کنم. بنده دوردستی را می بینم که از سر خود خواهی ها و لج و لج بازی ها و مراعات عرف خانواده در تعداد فرزندان، نسلی از شیعه ایرانی نمانده جز تعدادی پیر و عصا به دست که با یک نعره شیطان، از هم فرو می ریزد و به قول سید.م "آن موقع باید بنشینیم تا مادری مادر شود و فرزندی روح الله" تا دوباره بسازیم ملتی که سی و چند سال است در برابر شیطان نعره ها می زند و شیطان مانده در این همه قدرت

ببخشید که در صفحه اول منتشر می شود. باید در اصل در صفحه خط فکری نمایش داده می شد ولی...

  • ۲
  • ۰

اگر می گذاشتند

طناب ها را هم

مثل آب به بعدی می دادند




*وقتی طناب کم آوردند برای بستن دست هایشان، با هرچه که دستشان رسید دستشان را بستند. ظریف ها و روحانی ها و نمایندگان حلالتان نمیکنیم، اگر خون این ها پایمال شود.

  • ۱
  • ۰

اما امروزه که در این شرایط مذاکراتی صورت گرفت و متن نهایی هم تهیه شده و تنها منتظر تأیید مجالس ایران و آمریکا هستیم، باید متوجه باشیم که هر نوع قید و بندی که باعث شود این یهود و نصاری در مملکت اسلامی نفوذ پیدا کنند و بتوانند بر مردم مسلمان حتی کمترین میزان تسلطی پیدا کنند، نباید در متن توافق نامه بیاید. و نباید از طرف ایرانی قبول شود. چرا که این ها با اصول اسلامی و قرآنی و روایی هرگز سازگاری ندارد.

در کنار این نکته باید متذکر شویم که هرگز نباید مسائل مختلف باهم خلط و اشتباه شود. توافق بر سر یک سری مسائل با ویژگی یاد شده هر گز نباید باعث شود که ما خوی استکبار ستیزی که یک اخلاق برآمده از فرهنگ قرآنی است را فراموش کنیم. ما نباید هرگز مرگ بر آمریکا ها و مرگ بر اسرائیل ها را فراموش کنیم.

اما نکته اهم این است که امام خمینی رحمت الله علیه با ارائه یک خط روشن برای سنجش اعمال در قبال آمریکایی ها فرمودند اگر دشمن از کارتان راضی بود بدانید اشتباه است. این جمله، از جملات معروفی است که از ایشان نقل شده. و بسیار راهبردی و کرابردی است. در نتیجه مذاکرات هم باید نظر کنیم و ببینیم که دشمنان چه می گویند؟

آن چه که در حال حاضر شنیده شده و می بینیم این است که راضی بوده و هستند. بنده اصلا کاری به جناح ها و نظرات سیاسیون ندارم. آن چه برای من مهم است این است که در حال حاضر اوباما، کری، و تعدادی از مخالفین مذاکره در کنگره آمریکا از این مذاکره راضی و حتی بعضی از آن ها این مذاکره را بالاتر از حد تصور می دانند. و این چراغ قرمز و چراغ خطری است برای ما که حواسمان باشد راهی که رفته ایم قدری کج بوده است.

تا عید فطر نظر بنده همین است.

  • ۰
  • ۰

این روز ها که بحث از مذاکرات دیگر خیلی بالا گرفته است. آن قدر که نقل و نبات هر مجلسی شده است مذاکره. ابتدا در مورد اصل مذاکره کردن بگویم.

5+1 که در رأس آن ها کشور آمریکا است یک سری خصوصیات خاص خود را دارد. اول آن که آمریکا یک دولت مستکبر است و قطعا کسی در این امر شکی ندارد. از طرفی کسی هم شک ندارد که بزرگترین دروغ گوی جهان همین آمریکاست. و از سوی دیگر همه می دانیم که این کشور اگر یهودی نباشد نصاری هست. و اگر هر کدام از این دو باشد قطعا مشرک هستند. با توجه به این ها به چند آیه از قرآن اشاره می کنم.

خداوند کریم در قرآن کریم می فرماید لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ به این معنی که شک نیست که خداوند آنچه را پنهان مى‏دارند و آنچه را آشکار مى‏سازند مى‏داند و او مستکبرین را دوست ندارد. در نتیجه کسی که حب خداوند به او تعلق نگرفته است قطعا بغض خداوند به او تعلق گرفته است. و مذاکره ای که بخواهد موجب راه پیدا کردن مغضوبین خداوند به مملکت اسلامی و تسلط آن ها ولو به مقدار کم بر مسلمانان شود مورد رضای خداوند نیست.

خداوند در جای دیگر می فرماید فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ به این معنا که از دروغگویان تبعیت نکن. در این شرایط که مذاکره ای بخواهد صورت بگیرد و موجب شود که ما بنابه آنچه که در متن مذاکره مطرح شده است و از طرف دروغ گویی بزرگ به نام آمریکا انشاء شده است عمل کنیم، همین مقدار هم اطاعت و تبعیت می شود. و این هم قطعا مورد رضای خداوند نیست.

خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می فرماید یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ به این معنا که اى کسانى که ایمان آورده‏اید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرندو در جای دیگر می فرماید وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ به این معنا که و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کن. و این دو آیه اشاره دارد به این که در برابر خواسته های آن ها نباید کوتاه آمد چون اگر کوتاه بیاییم باز هم خواسته های دیگری مطرح می کنند که در نتیجه به جایی می رسند که می خواهند اسلام را کنار بگذاریم. این هدف شومی است که آن ها دنبال می کنند.

بنابر آیات فوق مذاکره با این گروه قطعا مخالف منطق قرآنی و اسلامی است. اما سؤال این است که آیا هیچ گاه ما نباید با این ها مذاکره ای داشته باشیم؟ یعنی هیچ نوع رابطه ای با این گروه نباید برقرار کنیم؟  اگر این طور است پس مذاکره رسول اکرم در زمانی که به مدینه رفته بودند با قبائل یهود و نصاری و یا مذاکره با مشرکین مکه قبل از فتح مکه چه می شود؟

این سؤال بسیار سؤال دقیقی است اما پاسخ این است که شریعت اسلامی از دو منبع دریافت میشود قرآن و سنت. با توجه به سیره رسول اکرم در این موضوع می توانیم به این نتیجه برسیم که زمانی مذاکره می تواند صورت بگیرد که رهبر جامعه اسلامی صلاح بداند که چنین چیزی صحیح است. و در این حالت باید عزت و آبروی ملت مسلمان حفظ شود. به همین خاطر بود که مذاکره در زمان امیر مؤمنان هم صورت گرفت در زمان امام حسن هم صورت گرفت. چون این بزرگواران رهبر جامعه اسلامی بودند.

اما نکته دیگری که مهم می باشد این است که در چنین حالتی نباید افراد خودسرانه وارد مذاکرات شوند و یا رهبر جامعه را مجبور به حکم شدن یک فرد خاص بکنند. چنان چه در مورد امیر مؤمنان چنین اتفاق اشتباهی افتاد و ابوموسی اشعری را به امام قبولاندند.

ادامه در پست بعد

  • ۰
  • ۰

خط فکر یعنی جایی از این گندم زار که می خواهد بیشتر صحبت کند. می خواهد بیشتر عقائدش را بیان کند.

خط فکری یعنی حق محوری. خط فکری بلند نوشته هایی است از آنچه که فکر می کنم حق آن است و در دفاع از آن می نویسم. گاهی هم سؤالات فکری ام را. این یعنی خط فکری. 

خط فکری چیزی غیر از حقایق اطرافم نیست. آن چه می بینم و در میدان نقد و بررسی با آن حرکت می کنم. در صفحه اول نمی آید چون می دانم حوصله مخاطبانم به این مقدار ها نمی رسد و با هر سلیقه ای جور در نمی آید.

این جا خط فکری این گندم زار است.